تعطیلات تایلند: روز سوم، مرکز بانکوک

من این روز جدید را با یک صبحانه شروع کردم و سپس به استخر رفتم. ژاپنی ها در لانگ کلاسی های لانگ جون هستند. من وارد آب می شوم، فوق العاده خوب است. آسمان از زمان ورود من به خاکستری است، بدون نیاز به کرم ضد آفتاب خاکستری است. من برای شنا می روم اما خیلی سریع متوقف می شوم زیرا پایین لباس شنا من را از دست می دهم. متأسفم امیدوارم کسی دیده نشود

روز شنبه، نسخه کوتاه

مرکز بانکوک

نسخه بلند

من این روز جدید را با یک صبحانه شروع کردم و سپس به استخر رفتم. ژاپنی ها در لانگ کلاسی های لانگ جون هستند. من وارد آب می شوم، فوق العاده خوب است. آسمان از زمان ورود من به خاکستری است، بدون نیاز به کرم ضد آفتاب خاکستری است. من برای شنا می روم اما خیلی سریع متوقف می شوم زیرا پایین لباس شنا من را از دست می دهم. متأسفم امیدوارم کسی دیده نشود

امروز من به مرکز بانکوک میروم و با Chinatown شروع میکنم. این کاملا متفاوت است، بسیار ضعیف است و رک و پوست کنده خیلی خوب نیست.

چیزهایی که باید در Chinatown / Yaowarat، Bangkok: راهنمای سفر محله ای انجام دهید

کارگاه های بسیاری وجود دارد، تن از مغازه ها، اما نه مانند بازگشت به خانه، همه چیز در خیابان باز است و کمی از ظروف سرباز یا مسافر است. به نظر می رسد خیلی کثیف و ناسالم است. ما احساس می کنیم که این افراد با آنچه که دارند انجام می دهند و چگونه می توانند انجام دهند.

Bangkok: فعالیت های محلی را پیدا کنید

من به Wat Traimit، معبد بودا طلایی می رسم. من از معبد نمی روم، اما من به  جایی که   Buddha طلایی وجود دارد بازگشت می کنم. من فکر می کنم که در جایی مطالعه کرده ام که هرگز نباید به پای یک پا به سمت بودا برسد و بنابراین آنها را در زیر شکایت من قرار می دهد. مردم دعا می کنند، یک کمک مالی می کنند و توسط یک راهب که در آن وجود دارد، برکت داده می شود.

وات Traimit در بانکوک - معبد بودا طلایی

آنها در مقابل راهبینی که آنها را با نوعی دسته گل ساحلی از بامبو و آب می برند، زانو می زنند، سپس یک رشته در اطراف مچ دست خود را آویزان می کند. این برای شانس و حفاظت است، من فکر می کنم که شما باید دستبند را نگه دارید تا زمانی که خودتان سقوط کند.

وات ترایمیت - معبد بودا طلایی - بانکوک برای بازدید کنندگان

من به Chinatown ادامه می دهم که مغازه های طلا زیادی وجود دارد. قیمت طلا بر روی یک صفحه نمایش داده می شود و در داخل چینی زیادی وجود دارد؛ این حباب است، تحریک وجود دارد. به طور منظم در راه یک فرد نشسته در زمین با یک کیسه بزرگ و فقط یک مقاله کوچک در وسط وجود دارد. من تعجب می کنم که چه چیزی ممکن است .. آیا می توان به طلا مربوط باشد؟

بهترین مکان برای خرید جواهرات در بانکوک - سفر فرهنگی

چیزهای زیادی برای دیدن وجود دارد! من نمی دانم کجا نگاه کنم یک مرد غذاهای خود را در پیاده رو انجام می دهد، دو نفر دیگر یک کاسه هشت پا را می برند. یک فرد سالخورده چیزی بر روی حوله روی زمین خشک می کند. او نمیتواند به من توضیح دهد که چه چیزی است، خیلی بد است. علاوه بر این، یک مرد در حال مبارزه با چرخ دستی خود است، که بیش از حد شلوغ است، یکی دیگر آواز می خواند در حالی که به دنبال تلفن خود را به دلیل او هیچ مشتری. یک نجیب زاده فقط بالای بدنش است، من تعجب می کنم که چگونه به هر روز می رسد. من حتی نمیتوانم بگویم که او نشسته است، زیرا لباسش مستقیما بر روی یک جعبه چوبی استوار است. یک فروشنده ماهی که رستوران را می سازد می گوید که کوسه را می فروشد و یک خانم مغازه اسباب بازی های ساخته شده در چین را می کشد.

من یک مرد را در مقابل یک کوچه میبینم و یک وای را میبینم (زمانی که با دست دادن در سطح چهره خوش آمد میگوییم). این مرا تشویق می کند که ببینم در پایان کوچه یک مدرسه راهبان وجود دارد. من بیش از حد انتظار نداشته باشم، نمی خواهم به آنها بی احترامی کنم. منگنگ را از یک فروشنده خیابانی خریداری می کنم و تصمیم می گیرم به Wat Pho در tuktuk بروم.

چگونه برای جلوگیری از کلاهبرداری تاکسی و توک-توک در بانکوک - پاملا مک نوتان

من به طور مستقیم قیمت را مذاکره می کنم و به سرعت به آنجا می رسم. این سریع می رود، در تمام جهات حرکت می کند، موهایم در همه جهات پرواز می کنند، فوق العاده باحال! Wat Pho یکی از قدیمی ترین و بزرگترین معبد در بانکوک است که 8 هکتار است و خانه Buddha استقرار دارد (سعی کنید نام رسمی Wat Phra Chettuphon Wimon Mangkhalaram Ratchaworamahawihan را نام ببرید)، یک مدرسه ماساژ و مدرسه پزشکی سنتی.

وات فو - 46 متری طلای بنگلادش معبد بودا
مجتمع معبد وات فو بودایی

من شگفت زده هستم، این بسیار زیبا است اما خیلی زرق و برق دار است. من عروسک ها را دوست دارم، آنها موقعیت های عالی دارند، من زمان را برای تماشای همه آنها می گذارم.

من بعضی گربه ها را اینجا و آنجا می بینم آنها به نظر نمیرسند، بسیار کوچک هستند و قطره دمشان دارند. من یک یا دو بار پرستش می کنم و آنها مرا دنبال می کنند. من چوب پیدا کردم و سعی کردم با آنها بازی کنم. اما آنها حیوانات خانگی نیستند و نمی دانند که من چه کاری انجام می دهند و به من احمقانه نگاه می کنند .... همانطور که آنها می دانند چگونه این کار را انجام دهند. ناگهان یک سوم به نظر می رسد و حملات! بله گربه خوب

من دوز روزانه من را خوشحال کردم :) من از دست دادن آنها برای ادامه بازدید. می شنوم که راهبان دعا می کنند، من به یکی از معابد می روم. من یک جلیقه گذاشته ام اما یک خانم از من می خواهد دامن خود را پایین آورد تا آنجا که امکان دارد، کمی کوتاه است. خیلی بد، من فکر کردم این خوب است. این خوب است که محافظ به من اجازه می دهد، مثل هر کس دیگری مثل زانو زدم. راهبان بر روی یک پلت فرم نشسته اند و مدیتیشن می کنند.

چشمانم را بستم و روی آواز تمرکز کردم. این خیلی جالب است که من نمی دانم چه مدت آنجا ماندم وقتی بیدار می شوم سقوط می کنم، دیگر نمی توانم پاهایم را احساس کنم. این چیزی است که دوباره خون می شود! من به بازدید ادامه می دهم، بسیار بزرگ است. آه، من فکر می کنم قبلا اینجا بوده ام، دیگر نمی دانم.

من فرانسه زیادی میشنوم من یک نفر را می بینم که بر روی یک مجسمه ای قرار دارد که تقریبا روی آن نشسته است. من را آزار می دهد و باعث می شود من از او بخواهم که احترام بیشتری بگذارد. فکر می کنم هلن هلن، فکر می کنم ذن، نفس کشیدن. ما باید همه را بپذیریم و شاید آن مرد خوبی باشد. نه نگهبان معبد من در جای من باقی می ماند و حرکت می کنم. علاوه بر این از ساعت 6 بعدازظهر دور نیست، اما شنبه است، اما اگر می خواهم چیز دیگری را ببینم باید بروم. یک بار دیگر من متوجه شدم که به دیدن بودا متزلزل نگاه کردم. هوم ... خیلی خوبه

من تصمیم گرفتم به بازار amulets بروم. برای رفتن به آنجا یک پارک بزرگ با درختان بزرگ وجود دارد. ظاهرا هیچ ورودی در این سمت وجود ندارد، بنابراین من به طرف دروازه نگاه می کنم.

آه! این یک پارک ورزشی است، نوعی دنباله ی تناسب اندام است. من می بینم که بسیاری از مردم در حال اجرا در گروه ها و ورزش هستند. ناگهان یک مرد کوچک از هیچ جا بیرون می آید و گفتگو را شروع می کند. او از من می پرسد آیا می تواند بخشی از راه من با من باشد، زیرا او نیز در این مسیر حرکت می کند. ما به یکدیگر می گوییم اما درک آن مشکل است. بسیاری از مردم تایلندی در بانکوک زبان انگلیسی می گویند، اما آنها چنین لهجه ای دارند که هیچ چیز را درک نمی کنیم. من خجالت می کشم تا او را سه بار هرکدام از جمله هایش را تکرار کنم.

او به من پیشنهاد می کند که در Chinatown غذا بخورم اما به او می گویم که من نمی خواهم به عقب بروم چون من چیزهای دیگر را می بینم. او اصرار می ورزد اما در یک زمان یخ می زند. خوب، آره، آقا؟ بله بله، در واقع یک موسیقی برای این است که سرود ملی است (من تصور می کنم)، ما در مقابل وزارت دفاع با پرتره بزرگ شاه جدید است. یک مراسم وجود دارد و ارتش به پایین می افتد و پرچم را بسیار دقت می گیرد. نجیب زاده پس از آن ترک، زیرا او به زودی به مقصد خود رسید.

وزارت دفاع - بانکوک برای بازدیدکنندگان

یک توکتو به من می گوید که من دنبال چه هستم آه بازار به پایان رسیده است، من خیلی دیر آمده ام. من او را به نقاط مورد علاقه من نشان می دهد که من در maps.me از قبل ثبت شده (با تشکر از شما Celine :)) و از او برای نظر او بپرسید. او مرا به بازار گل می برد. اولاا بوی خوبی در اینجا دارد!

مردم بسیار پر جنب و جوش مشغول هستند، آماده میشوند، میترسند، بارها میچرخند، گردنبندهای گل میگیرند. من از خانم نام گلهایی که او آماده می کنم می پرسم. به نظر می رسد مثل کوچکتر آرتیشو که قبلا هرگز دیده ام. او نمی فهمد اما به نظر می رسد بسیار خوشحال است که من به او علاقه مند هستم.

Pak Khlong Talat: بازار گل 24 ساعته در بانکوک، Expique

من کمی بیشتر به سمت khlong رفته ام، آن تاریک است. و غم انگیز تقریبا روشن است. مردان لاغر بر روی دستان خود ایستاده اند. من زنان را اینجا نمی بینم من کمی نگرانم، به نظر نمی رسد جایی باشد که در آن شب به راه می روید. خوب من در اینجا هستم، بگذار ببینیم در همه جا مانند ماهی ها بوی می دهد، بچه ها بخش های زیادی از یخ و چیزهای دیگر را حمل می کنند. من به خیابان ها باز می گشتم، من گرسنه هستم و فکر می کنم بدون اینکه به مدت 7 ساعت بیدار شوم، قدم می زنم. پا من صدمه دیده است و من دور از مترو هستم به عنوان شانس شما هیچ tuktuk یا تاکسی در افق! هیچ راهی برای پیاده روی وجود ندارد، اما من درد زیادی دارم، این باید واضح باشد زیرا کسی پیشنهاد می دهد کفش هایش را به عنوان شوخی به من بدهد.

پاهایم دیگر من را تحمل نمی کنند. یک tuktuk وجود دارد! من خیلی خوشحالم که می خواهم او را بالا 5، اما او نمی داند که من پنج را. من در چشمانش می بینم که وقتی به دستم رسیدم ترسیدم، او باید یک دیوانه را بگیرد. در مترو یک خانم سالخورده خوردن میوه های تاریخی کنار من وجود دارد. او خیلی کوچک است که پایش زمین را لمس نمی کند. من آرزو می کنم که هم اکنون بتوانم همین کار را انجام دهم! دوش کوچک در هتل و من از شب اول به رستوران برگشتم. من قدرت را برای جستجوی مکان دیگری ندارم و حتی تلفن من را در هتل فراموش کرده ام. من نمی توانم بگویم که من خوردم، خوب بود، ادویه و گوشت خوک. دانستن اینکه زمان آن است من سعی می کنم یک مرکز ماساژ باز پیدا کنم. ساعت 23:45 آنها همه در نیمه شب نزدیک هستند، هیچ مشکلی ندارند. من به خودم می گویم که من قصد دارم یک گوشه دیگر از محله را کشف کنم اما در یک لحظه خیلی بد و بسیار ضعیف احساس می کنم. فکر میکنم من از ناراحتی دور نیستم، بنابراین من به هتل برگشتم. این مطمئنا عوارض جانبی این سه روز قدم زدن است. در نهایت بد نیست، پس از همه فردا من به جنگل پرواز!

تایلند به پوکت

سوالات متداول

جاذبه ها و فعالیت های اصلی در مرکز بانکوک چیست و چگونه مسافران می توانند از بازدید خود نهایت استفاده را ببرند؟
جاذبه های کلیدی در مرکز بانکوک شامل خرید در MBK یا سیام پاراگون ، بازدید از حرم Erawan و کاوش در پارک Lumpini است. مسافران می توانند با استفاده از حمل و نقل عمومی مانند BTS SkyTrain برای مسافرت مناسب و تجربه ترکیبی از بانکوک مدرن و سنتی ، از بازدید خود بیشترین استفاده را کنند.

Michel Pinson
درباره نویسنده - Michel Pinson
میشل پینسون علاقه مندان به سفر و خالق محتوا است. وی با ادغام اشتیاق به آموزش و اکتشاف ، وی در به اشتراک گذاشتن دانش و الهام بخشیدن به دیگران از طریق فریب دادن محتوای آموزشی متعهد شد. با توانمندسازی افراد با تخصص جهانی و احساس سرگردانی ، جهان را به هم نزدیک می کند.




نظرات (0)

پیام بگذارید